تعزیه خوانی ثارالله ماماهان

تعزیه خوانی ثارالله ماماهان

تعزیه خوانی ثارالله ماماهان

تعزیه خوانی ثارالله ماماهان

کلمات کلیدی
آخرین نظرات
  • ۹ اسفند ۹۳، ۲۱:۲۸ - ساقول
    ساقول
پیوندهای روزانه

نسخه تعزیه تل زینبیه

دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۶:۳۱ ب.ظ
نسخه تل زینبیه

چندی پیش در کتاب خزائن الاشعار نوشته سیدعباس

 حسینی جوهری که مربوط به  صد و یک سال پیش می

 باشد اشعاری مشاهده کردم که  مربوط به قتلگاه بوده

 و گفتگوی آن بانوی مخدره با شمر لعین می باشد به

 نظرم مناسب آمد اشعار مربوطه را با کمی تلخیص و

ترکیب به نسخه ای تبدیل نمایم تحت عنوان مطلب تل

 زینبیه. امیدوارم دوستان  نظرات و راهنمایی های خود را

 در این مورد بیان بفرمایند

 

شمر :

یا حسین ای شاه بی خیل و سپاه

از چه رو داری به هر جانب نگاه؟

از چه اینسان بی قراری یا حسین

گو چرا در انتظاری یا حسین

چون تو را دیگر کسی غمخوار نیست

پس دگر این انتظارت بهر چیست؟

امام :

ظالما در انتظارم ای بدسرشت

تا بیاید مادر من از بهشت

ساعتی مهلت بده ای روسیاه

تا بیاید خواهرم از خیمه گاه

پیش چشم مادر غم پرورم

چشمهایم را ببندد خواهرم

زینب :

بیا ای شمر شرمی از خدا کن

ترحم بر حریم مصطفی کن

مبر از تن سر سالار ما را

مکش این مونس و غمخوار ما را

که این شه تاب در پیکر ندارد

گلویش طاقت خنجر ندارد

چرا کاین تشنه لب مادر ندارد

دم مردن کسی بر سر ندارد

نداری گر به سینه کینه او

مزن با پا و چکمه سینه او

بده مهلت ببندم چشمهایش

کشانم سوی قبله دست و پایش

امام :

که ای از خانمان آواره زینب

غریب و بی کس و بیچاره زینب

برو تا زیر شمشیرم نبینی

همین ساعت به مرگم می نشینی

برو زینب چه می پرسی ز حالم

که از جور فلک بشکسته بالم

زجان سیرم ولی در انتظارم

که آید مادرم اندر کنارم

به اطفال صغیرم مادری کن

یتیمان مرا جمع آوری کن

پس از مرگ من ای زار حزینه

مشو غافل تو یک دم از سکینه

تو امروز از غم من اشکباری

خبر از خواری امشب نداری

سرم امشب به کوفه میهمان است

جدا دستم ز تیغ ساربان است

رو در خیمه و بنشین تو خاموش

مکن عهد ازل هرگز فراموش

زینب :

شمر ای ظالم بی دین زدل سخت تو داد

این حسین است که افتاده به دست جلاد

مگر این غرقه به خون زاده پیغمبر نیست

یا مهمان شما فرقه بداختر نیست

پسر خون خدا خفته به خون در بر تو

از پی قتل وی آماده همه لشگر تو

آخر این غرقه به خون داغ برادر دیده

داغ عباس جوان کشته اکبر دیده

آنقدر ظلم بر این خسروی بی یار مکن

در دم مرگ به او اینهمه آزار مکن

پای با چکمه به این سینه مجروح مزن

خنجر کینه بر این حنجر مجروح مزن

شمر :

این حسین تو که افتاده به زیر خنجر

دیگر از زندگی او بنما قطع نظر

گر من او را نکشم داغ برادر کشدش

گر من او را نکشم ماتم اکبر کشدش

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۷
مصطفی ایمانی

تعزیه سرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی